رومان افسونگر 4

افسونگر 4


با توقف ماشین سرم رو از پشتی صندلی کندم و با کنجکاوی به اطرافم نگاه کردم ... دور تا دور ماشین فضای سبز بود و جلوی رومون یه در عریض سفید رنگ ... سمت راست در تا دور دست و سمت چپش تا دوردست تر دیوارهای سنگی سفید بود و روی دیوار رو بوته های گل ریز سفید رنگ کامل پوشونده بود ... دنیل دستش رو دوبار روی بوق فشار داد و از گوشه چشم به من نگاه کرد ... آب دهنم رو که گویا توی خواب سرازیر شده بود از گوشه دهنم پاک کردم و گفتم:
-
اینجا کجاست؟
در باغ به صورت برقی باز شد و دنیل گفت:
-
خونه ام ...
بعد زیر لب غر زد:
-
نشد یه بار این ریموت رو با خودم ببرم! دائم باید مزاحم جک بشم!

 

 

 

 

دانلود

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: رمان ایرانی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 22 آبان 1399برچسب:, | 12:44 | نویسنده : محمد |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • سحر دانلود